قلب من پر از زخمه ...
خیلی درد می کنه این قسمت از شعر های حاج منصور درباره حضرت زهرا
یکم یه من شبیه بلا تشبیح
یک چند بیتیشو مینویسم ...
گفتم کمی بخوابم و آرامتر شوم
اما دوباره درد سراغه منو گرفت
تا میرود ز دیدم آن صحنه های داغ ای زخم به درد می بری مرا
ای زخم با لباس سفیدم چه کرده ای
داری شبیه حوصله سر می بری مرا
مشغول استراحتم ای زخم لج مکن
وقت نماز شب نشده پس توام بخواب بخواب
ای زخم لااقل دهنت را کمی ببند
(چون خون ابه میاد)
ترسم ز خنده ی تو شود دیده ام پر آب
ای تمام ارزویم
غم تو شد ابرویم
آقا دردودل زیاد از کجا برات بگوییم
تو ای اوج مهربونی ای همای آسمونی
من به دونبال تو هستم که شاید بدی نشونی
من با تو ترانه ساختم ندیده دل به تو باختم
تو رو بعضی وقتها دیدم اما افسوس نشناختم
ای گل باغو بهارم ای همه دارو ندارم
آرزومه وقته مردن سر رو شونه هات بزارم
آخ
دیگه بسته ای جداییی
کی میشه آقا بیایی
با نوای دل می خونم
مهدی زهرا کجااااااایی؟؟؟
عاشقی بی کس و کارم
غم ندارم تو رو دارم
باشه منتظر می مونم بیایی سر مزارم
خدا نکنه
ترسم آن روز تو بیایی من تو خاک باشم آقا
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم
نه نه نه نه
ایشاالله اون روزی که آقا بیاد انتقام مادر پهلو شکسته رو بگیر من باشم
ای گل باغ و بهارم ای همه داررو ندارم
آرزومه وقت مردن سر رو شونهات بزارم
دیگه بسته این جدایی
با نوای دل می خونم
مهدی زهرا کجااااااایی؟؟؟
عاشقی بی کس و کارم
غم ندارم تو رو دارم
باشه منتظر می مونم بیایی سر مزارم
توی ارزوی زهرا شبنمه وضوی زهرا بیا آقا بسه دوری
مرهمه بازوی زهرا
آقا جون تو رو ندیدم فقط از چشمات شنیدم
اما با این همه دوری ندیده تو رو خریدم
آقام
آقاجون بزار ببینم
آخ من فقط شنیدم
دیگه خسته شدم از بس عکس جمکران خریدم
آقا جون بزار ببینم
چون که فقط شنیدم
دیگه خسته شدم از بس عکس ششه گوشه خریدم
من با تو ترانه ساختم
ندیده دل به تو باختم تورو بعضی وقتها دیدم اما افسوس نشناختم
گفتن دوری و دوستی
نگفتن که دیگه انقدر طول بکشه.....